اسلایدر

مهر 92 - بردبری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عید است و هوا شمیم جنت دارد

نام خوش مصطفی حلاوت دارد

با عطر گل محمدی و صلوات

این محفل ما عجب طراوت دارد

عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت

امیر المومنین علیه السلام

بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد






تاریخ : سه شنبه 92/7/30 | 4:35 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

هفتم ماه ذی الحجه مصادف است با سالروز شهادت پنجمین اختر تابناک آسمان ولایت حضرت امام محمد باقر (( علیه السلام )) ، شهادت این بزرگوار را به تمامی ارادتمندان خاندان اهل بیت عصمت و طهارت تسلیت می گوییم .
امام باقر علیه السلام :
«إِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِى الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیمَةِ عَلى قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِى الدُّنْیا.»:
خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلى که در دنیا به آنها داده است، دقّت و باریک بینى مى کند.
 خلاصه ای از زندگی  پر برکت حضرت امام محمد باقر ( ع )
 نام مبارک امام پنجم محمد بود . لقب آن حضرت باقر یا باقرالعلوم است ،بدین جهت که : دریای دانش را شکافت و اسرار علوم را آشکارا ساخت . القاب دیگری مانند شاکر و صابر و هادی نیز برای آن حضرت ذکر کرده اند که هریک باز گوینده صفتی از صفات آن امام بزرگوار بوده است .
کنیه امام " ابوجعفر " بود . مادرش فاطمه دختر امام حسن مجتبی ( ع ) است . بنابراین نسبت آن حضرت از طرف مادر به سبط اکبر حضرت امام حسن ( ع ) و از سوی پدر به امام حسین ( ع ) می رسید . پدرش حضرت سیدالساجدین ، امام زین العابدین ، علی بن الحسین ( ع ) است .
تولد حضرت باقر ( ع ) در روز جمعه سوم ماه صفر سال 57هجری در مدینه اتفاق افتاد . در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش حضرت سید الشهداء کودکی بود که به چهارمین بهار زندگیش نزدیک می شد .
دوران امامت امام محمد باقر ( ع ) از سال 95هجری که سال درگذشت امام زین العابدین ( ع ) است آغاز شد و تا سال 114ه . یعنی مدت 19سال و چند ماه ادامه داشته است .

در دوره امامت امام محمد باقر ( ع ) و فرزندش امام جعفر صادق ( ع ) مسائلی مانند انقراض امویان و بر سر کار آمدن عباسیان و پیدا شدن مشاجرات سیاسی و ظهور سرداران و مدعیانی مانند ابوسلمه خلال و ابومسلم خراسانی و دیگران مطرح است ، ترجمه کتابهای فلسفی و مجادلات کلامی در این دوره پیش می آید ، و عده ای از مشایخ صوفیه و زاهدان و قلندران وابسته به دستگاه خلافت پیدا می شوند . قاضیها و متکلمانی به دلخواه مقامات رسمی و صاحب قدرتان پدید می آیند و فقه و قضاء و عقاید و کلام و اخلاق را - بر طبق مصالح مراکز قدرت خلافت شرح و تفسیر می نماید ، و تعلیمات قرآنی - به ویژه مسأله امامت و ولایت را ، که پس از واقعه عاشورا و حماسه کربلا ، افکار بسیاری از حق طلبان را به حقانیت آل علی ( ع ) متوجه کرده بود ، و پرده از چهره زشت ستمکاران اموی و دین به دنیا فروشان برگرفته بود ، به انحراف می کشاندند و احادیث نبوی را در بوته فراموشی قرار می دادند . برخی نیز احادیثی به نفع دستگاه حاکم جعل کرده و یا مشغول جعل بودند و یا آنها را به سود ستمکاران غاصب خلافت دگرگون می نمودند .
اینها عواملی بود بسیار خطرناک که باید حافظان و نگهبانان دین در برابر آنها بایستند . بدین جهت امام محمد باقر ( ع ) و پس از وی امام جعفر صادق ( ع ) از موقعیت مساعد روزگار سیاسی ، برای نشر تعلیمات اصیل اسلامی و معارف حقه بهره جستند ، و دانشگاه تشیع و علوم اسلامی را پایه ریزی نمودند.

زیرا این امامان بزرگوار و بعد شاگردانشان وارثان و نگهبانان حقیقی تعلیمات پیامبر ( ص ) و ناموس و قانون عدالت بودند ، و می بایست به تربیت شاگردانی عالم و عامل و یارانی شایسته و فداکار دست یازند ، و فقه آل محمد ( ص ) را جمع و تدوین و تدریس کنند . به همین جهت محضر امام باقر ( ع ) مرکز علماء و دانشمندان و راویان حدیث و خطیبان و شاعران بنام بود . در مکتب تربیتی امام باقر ( ع ) علم و فضیلت به مردم آموخته می شد .
امام باقر ( ع ) دارای خصال ستوده و مؤدب به آداب اسلامی بود . سیرت و صورتش ستوده بود . پیوسته لباس تمیز و نو می پوشید . در کمال وقار و شکوه حرکت می فرمود .
از آن حضرت می پرسیدند : جدت لباس کهنه و کم ارزش می پوشید ، تو چرا لباس فاخر بر تن می کنی ؟ پاسخ می داد : مقتضای تقوای جدم و فرمانداری آن روز ، که محرومان و فقرا و تهیدستان زیاد بودند ، چنان بود . من اگر آن لباس بپوشم در این انقلاب افکار ، نمی توانم تعظیم شعائر دین کنم .
امام پنجم ( ع ) بسیار گشاده رو و با مؤمنان و دوستان خوش برخورد بود .
با همه اصحاب مصافحه می کرد و دیگران را نیز بدین کار تشویق می فرمود . در ضمن سخنانش می فرمود : مصافحه کردن کدورتهای درونی را از بین می برد و گناهان دو طرف - همچون برگ درختان در فصل خزان - می ریزد . امام باقر ( ع ) در صدقات و بخشش و آداب اسلامی مانند دستگیری از نیازمندان و تشییع جنازه مؤمنین و عیادت از بیماران و رعایت ادب و آداب و سنن دینی ، کمال مواظبت را داشت .
می خواست سنتهای جدش رسول الله ( ص ) را عملا در بین مردم زنده کند و مکارم اخلاقی را به مردم تعلیم نماید . در روزهای گرم برای رسیدگی به مزارع و نخلستانها بیرون می رفت ، و با کارگران و کشاورزان بیل می زد و زمین را برای کشت آماده می ساخت . آنچه از محصول کشاورزی - که با عرق جبین و کد یمین - به دست می آورد در راه خدا انفاق می فرمود .
بامداد که برای ادای نماز به مسجد جدش رسول الله ( ص ) می رفت ، پس از گزاردن فریضه ، مردم گرداگردش جمع می شدند و از انوار دانش و فضیلت او بهره مند می گشتند .
مدت بیست سال معاویه در شام و کارگزارانش در مرزهای دیگر اسلامی در واژگون جلوه دادن حقایق اسلامی - با زور و زر و تزویر و اجیر کردن عالمان خود فروخته - کوشش بسیار کردند .

ناچار حضرت سجاد ( ع ) و فرزند ارجمندش امام محمد باقر ( ع ) پس از واقعه جانگداز کربلا و ستمهای بی سابقه آل ابوسفیان ، که مردم به حقانیت اهل بیت عصمت ( ع ) توجه کردند ، در اصلاح عقاید مردم به ویژه در مسأله امامت و رهبری ، که تنها شایسته امام معصوم است ، سعی بلیغ کردند و معارف حقه اسلامی را - در جهات مختلف - به مردم تعلیم دادند تا کار نشر فقه و احکام اسلام به جایی رسید که فرزند گرامی آن امام ، حضرت امام جعفر صادق ( ع ) دانشگاهی با چهار هزار شاگرد پایه گذاری نمود ، و احادیث و تعلیمات اسلامی را در اکناف و اطراف جهان آن روز اسلام انتشار داد . امام سجاد ( ع ) با زبان دعا و مناجات و یادآوری از مظالم اموی و امر به معروف و نهی از منکر و امام باقر ( ع ) با تشکیل حلقه های درس ، زمینه این امر مهم را فراهم نمود و مسائل لازم دینی را برای مردم روشن فرمود . رسول اکرم اسلام ( ص ) در پرتو چشم واقع بین و با روشن بینی وحی الهی وظایفی را که فرزندان و اهل بیت گرامی اش در آینده انجام خواهند داد و نقشی را که در شناخت و شناساندن معارف حقه به عهده خواهند داشت ، ضمن احادیثی که از آن حضرت روایت شده ، تعیین فرموده است .

چنان که در این حدیث آمده است :
روزی جابر بن عبدالله انصاری که در آخر عمر دو چشم جهان بینش تاریک شده بود به محضر حضرت سجاد ( ع ) شرفیاب شد . صدای کودکی را شنید ، پرسید کیستی ؟ گفت من محمد بن علی بن الحسینم ، جابر گفت : نزدیک بیا ، سپس دست او را گرفت و بوسید و عرض کرد : روزی خدمت جدت رسول خدا ( ص ) بودم . فرمود : شاید زنده بمانی و محمد بن علی بن الحسین که یکی از اولاد من است ملاقات کنی . سلام من را به او برسان و بگو : خدا به تو نور حکمت دهد . علم و دین را نشر بده . امام پنجم هم به امر جدش قیام کرد و در تمام مدت عمر به نشر علم و معارف دینی و تعلیم حقایق قرآنی و احادیث نبوی ( ص ) پرداخت .
نام نامی آن حضرت با دهها و صدها حدیث و روایت و کلمات قصار و اندرزهایی همراه است ، که به ویژه در 19سال امامت برای ارشاد مستعدان و دانش اندوزان و شاگردان شایسته خود بیان فرموده است . بنا به روایاتی که نقل شده است ، در هیچ مکتب و محضری دانشمندان خاضعتر و خاشعتر از محضر محمد بن علی ( ع ) نبوده اند .
در زمان امیرالمؤمنین علی ( ع ) گوئیا ، مقام علم و ارزش دانش هنوز - چنان که باید - بر مردم روشن نبود ، گویا مسلمانان هنوز قدم از تنگنای حیات مادی بیرون ننهاده و از زلال دانش علوی جامی ننوشیده بودند ، و در کنار دریای بیکران وجود علی ( ع ) تشنه لب بودند و جز عده ای معدود قدر چونان گوهری را نمی دانستند . بی جهت نبود که مولای متقیان بارها می فرمود : سلونی قبل از تفقدونی "پیش از آنکه من را از دست بدهید از من بپرسید . " و بارها می گفت : من به راههای آسمان از راههای زمین آشناترم .

ولی کو آن گوهرشناسی که قدر گوهر وجود علی را بداند ؟ اما به تدریج ، به ویژه در زمان امام محمد باقر ( ع ) مردم کم کم لذت علوم اهل بیت و معارف اسلامی را درک می کردند ، و مانند تشنه لبی که سالها از لذات آب گوارا محروم مانده و یا قدر آن را ندانسته باشد ، زلال گوارای دانش امام باقر ( ع ) را دریافتند و تسلیم مقام علمی امام ( ع ) شدند ، و به قول یکی از مورخان : " مسلمانان در این هنگام از میدان جنگ و لشکر کشی متوجه فتح دروازه های علم و فرهنگ شدند " . امام باقر ( ع ) نیز چون زمینه قیام بالسیف ( قیام مسلحانه ) در آن زمان - به علت خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان - فراهم نبود ، از این رو ، نشر معارف اسلام و فعالیت علمی را و هم مبارزه عقیدتی و معنوی با سازمان حکومت اموی را ، از این طریق مناسب تر می دید ، و چون حقوق اسلام هنوز یک دوره کامل و مفصل تدریس نشده بود ، به فعالیتهای ثمر بخش علمی در این زمینه پرداخت . اما بدین خاطر که نفس شخصیت امام و سیر تعلیمات او - در ابعاد و مرزهای مختلف - بر ضرر حکومت بود ، مورد اذیت و ایذاء دستگاه قرار می گرفت .
دستگاه خلافت آنجا که پای مصالح حکومتی پیش می آمد و احساس می کردند امام ( ع ) نقاب از چهره ظالمانه دستگاه برمی گیرد و خط صحیح را در شناخت " امام معصوم ( ع ) " و امامت که دنباله خط " رسالت " و بالاخره " حکومت الله " است تعلیم می دهد ، تکان می خوردند و دست به ایذاء و آزار و شکنجه امام ( ع ) می زدند و گاه به زجر و حبس و تبعید ...
برای شناخت این امر ، به بیان این واقعه که در تاریخ یاد شده است می پردازیم :
" در یکی از سالها که هشام بن عبدالملک ، خلیفه اموی ، به حج می آید ، جعفر بن محمد ، امام صادق ، در خدمت پدر خود ، امام محمد باقر ، نیز به حج می رفتند .

روزی در مکه ، حضرت صادق ، در مجمع عمومی سخنرانی می کند و در آن سخنرانی تأکید بر سر مسأله پیشوایی و امامت و اینکه پیشوایان بر حق و خلیفه های خدا در زمین ایشانند نه دیگران ، و اینکه سعادت اجتماعی و رستگاری در پیروی از ایشان است و بیعت با ایشان و ... نه دیگران . این سخنان که در بحبوحه قدرت هشام گفته می شود ، آن هم در مکه در موسم حج ، طنینی بزرگ می یابد و به گوش هشام می رسد. هشام در مکه جرأت نمی کند و به مصلحت خود نمی بیند که متعرض آنان شود . اما چون به دمشق می رسد ، مأمور به مدینه می فرستد و از فرماندار مدینه می خواهد که امام باقر ( ع ) و فرزندش را به دمشق روانه کند، و چنین می شود .
در محفلی که هشام برای توهین به امام ترتیب داده بود بر سر مقام رهبری و خلافت اسلامی با امام باقر ( ع ) سخن می گوید . امام باقر درباره رهبری رهبران بر حق و چگونگی اداره اجتماع اسلامی و اینکه رهبر یک اجتماع اسلامی باید چگونه باشد ، سخن می گوید.

اینها همه هشام را - که فاقد آن صفات بوده است و غاصب آن مقام - بیش از پیش ناراحت می کند . بعضی نوشته اند که : امام باقر را در دمشق به زندان افکند . و چون به او خبر می دهند که زندانیان دمشق مرید و معتقد به امام ( ع ) شده اند ، امام را رها می کند و به شتاب روانه مدینه می نماید . و پیکی سریع ، پیش از حرکت امام از دمشق ، می فرستد تا در آبادیها و شهرهای سر راه همه جا علیه آنان ( امام باقر و امام صادق - ع - ) تبلیغ کنند تا بدین گونه ، مردم با آنان تماس نگیرند و تحت تأثیر گفتار و رفتارشان واقع نشوند . با این وصف امام ( ع ) در این سفر ، از تماس با مردم - حتی مسیحیان - و روشن کردن آنان غفلت نمی ورزد.
حضرت امام محمد باقر ( ع ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت ، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی ، تعلیم شاگردان ، رهبری اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است ، پرداخت و لحظه ای از این وظیفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذیحجه سال 114  هجری در سن 57 سالگی در مدینه با توطئه هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند.






تاریخ : شنبه 92/7/20 | 4:4 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

 

پیام تبریک مقام معظم رهبری در پی قهرمانی تیم ملی والیبال در آسیا


پیام تبریک به قهرمان محمدمهدی محمدی بردبری
جناب آقای :محمدمهدی محمدی بردبری
اینک که به فضل ولطف خداوندمتعال وتلاش بی وقفه خودومربیان توانسته ایدازطرف باشگاه آقای مسعوداردشیری لردگان وبه مربیگری آقای علی کریمی درمسابقات پرورش اندام قهرمانی استان دررده سنی جوانان که درتاریخ 1392/5/25درمرکزاستان شهرکردبرگزارگردیدشرکت نموده وموفق به کسب مقام قهرمانی دردسته 75کیلوگرم وراهیابی به مسابقات کشوری شده ایدکسب این مقام ارزشمندرابه تمامی مردم شریف شهرستان لردگان واهالی محترم روستای بردبروبه شماوخانواده گرامیتان تبریک وتهنیت عرض نموده وامیداست درمسابقات کشوری نیزبدرخشیدودرتمام مراحل زندگی خودپیروزوموفق باشید.
جوانان حامی محمدمهدی محمدی بردبری شهرستان لردگان





تاریخ : جمعه 92/7/19 | 5:39 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
مام جواد علیه السلام در حدیثی می فرمایند:

«افضل اعمال شیعتنا انتظار الفرج»
برترین اعمال شیعیان ما انتظار فرج است

شهادت امام جواد علیه السلام را بر همه ی دوستان تسلیت عرض می کنم. در عزاداری هایتان دعا برای نیازمندها را فراموش نفرمایید.

 






تاریخ : شنبه 92/7/13 | 6:26 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

 

هفتم مهر 1360 هجری خورشیدی، پس از اینکه حصر آبادان شکسته شد، فرماندهان غیور این عملیات سرلشکر فلاحی (رییس ستاد مشترک ارتش، سرلشکر یوسف کلاهدوز (قائم مقام سپاه پاسداران)، سرلشکر سید موسی نامجو (وزیر دفاع)، سرلشکر فکوری (‌مشاور جانشین رییس ستاد مشترک ارتش) و سرلشکر جهان‌آرا (‌فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر و آبادان) به همراه 49 تن از رزمندگان اسلام برای ارایه گزارش عملیات موفقیت آمیز ثامن الائمه به امام خمینی(ره) با یک فروند هواپیمای سی ـ130 عازم تهران شدند.
ناگهان در نزدیکی تهران در جنوب غربی کهریزک هواپیما، دچار سانحه و هر چهار موتور هواپیما هم زمان خاموش شد. طبق گزارش هایی که از این واقعه بر جای مانده است، خلبان تلاش فراوانی کرد تا هواپیما را در همان منطقه به زمین بنشاند اما چرخ‌های هواپیما بوسیله دستگیره دستی باز شد و هواپیما در زمین ناهمواری فرود آمد و پس از طی مسافتی، در نقطه‌ای متوقف و بال چپ هواپیما به زمین اصابت کرد. در این زمان هواپیما آتش گرفت و تمامی سرنشینان آن پرواز به درجه شهادت نائل آمدند.
در سی و دومین سالروز این حادثه با شرح مختصری از زندگینامه این فرماندهان غیور یاد و خاطره آنان را گرامی می داریم :

** شهید سردار سر لشکرمحمد علی جهان آرا
--------------------------------------------------
محمد علی جهان آرا در سال 1333 هجری خورشیدی در خرمشهر به دنیا آمد و در ایام نوجوانی مبارزه خود را علیه بیدادگرهای رژیم پهلوی آغاز کرد و ازسوی رژیم پهلوی شناسایی و دستگیر شد، پس از آزادی از زندان فعالیت های خود را با شدت و آگاهی بیشتر دنبال کرد و پرتلاش تر از گذشته قدم به میدان مبارزه با رژیم ستم شاهی گذاشت. با پیروزی انقلاب اسلامی و هنگامی که سپاه پاسداران خرمشهر تشکیل شد، جهان آرا در شکل گیری آن نقش فعال و اساسی داشت. مسوولیت واحد عملیات را به عهده گرفت و سپس به فرماندهی سپاه خرمشهر منصوب شد.
با یورش ددمنشانه ارتش صدام به میهن اسلامی، شهید جهان آرا با هماهنگی پاسداران و جوانان مومن خرمشهری به دفاع از شهر پرداخت. او مدت 45 روز در خرمشهر که همه جای آن را آتش و خون گرفته بود به مقاومت پرداخت. پس از سقوط خرمشهر، وی اقدام به سازماندهی مجدد و انسجام نیروهای موجود کرد و پس از مدتی به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهواز و سرپرستی ستاد منطقه 8 منصوب و پس از عملیات موفق آزاد سازی آبادان شهد شیرین شهادت را نوشید.

** شهید امیر سرلشکر ولی الله فلاحی
----------------------------------------
ولی الله فلاحی در سال 1310 خورشیدی در طالقان چشم به جهان گشود و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در طالقان و تهران گذراند و پس از اخذ دیپلم از دبیرستان نظام، وارد دانشکده افسری شد و با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل و کار خود را در نیروی زمینی شروع کرد و به علت لیاقت و شایستگی هایی که از خود نشان می داد به درجه سرتیپی رسید. با این وصف از سال 1330 تا 1352، به علت فعالیت علیه رژیم پهلوی، چهار بار به زندان افتاد. او از آغاز جنگ تحمیلی هم در جبهه های حق علیه باطل حضور داشت. او افسری فعال و زحمت کش و عاشق خدمت به میهن اسلامی بود وتا آن جایی که در توان داشت، سعی می کرد هماهنگی لازم را بین ارتش و سایر نیروهای مسلح از جمله سپاه پاسداران و دیگر نیروهای مردمی به وجود آورد و سرانجام بعد از عملیات ثامن الائمه در پروازی بی بازگشت، به دیدار دوست شتافت.

** شهید سرلشکر سید موسی نامجو
-----------------------------------------
سید موسی نامجو در سال 1317هجری خورشیدی، در بندر انزلی متولد شد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه به دانشکده افسری راه یافت و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. سپس وارد دانشکده نقشه برداری شد و در زمان پیروزی انقلاب، عضو هیات علمی دانشکده افسری بود و به سمت فرماندهی دانشکده منصوب و پس از شهادت دکتر چمران به عنوان نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع انتخاب شد و سپس به عنوان وزیر دفاع به کابینه شهید باهنر راه یافت. وی یک سرباز برجسته اسلام و سراپای وجودش اعتقاد به قرآن، اسلام و خط رهبری بود و مخلصانه و صادقانه و بدون تظاهر کار می کرد.
وی نیز پس از شکسته شدن حصر آبادان در پروازی بی فرود ردای شهادت برازنده قامت رعنای او شد.

** شهید سردار سرلشکر یوسف کلاهدوز
--------------------------------------------
یوسف کلاهدوز دراول دی 1325هجری خورشیدی در قوچان پا به عرصه گیتی نهاد و دوره دبستان و دبیرستان را در همان شهر به پایان رساند و پس از اخذ دیپلم به دانشکده افسری رفت و سپس به مدت هفت سال در شیراز مشغول خدمت رسانی بود، او به همراه شهید نامجو در گروهی که داخل ارتش علیه شاه معدوم و دستگاه او سازمان یافته بود، فعالیت داشت. کلاهدوز، پس از پیروزی انقلاب اسلامی جزو بنیان گذاران سپاه پاسداران بود و تا قبل از شهادت در رده های مختلف این نیرو مسوولیت داشت که آخرین سمت وی قائم مقام سپاه پاسداران بود. وی فردی معتقد و موثر در نزدیکی و به هم پیوستگی ارتش و سپاه بود او نیز در این روز رفتن را به ماندن ترجیح داد.

** شهید امیر سرلشکر جواد فکوری
---------------------------------------
جواد فکوری در سال 1317 هجری خورشیدی، در تبریز به دنیا آمد و پس از اتمام تحصیلات متوسطه، وارد دانشکده خلبانی شد و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. او هم چنین دوره های تکمیلی خلبانی، مدیریت خلبانی(اف 4) فرماندهی گردان هوایی و فرماندهی ستاد را با موفقیت طی کرد. شهید در تمام دوران خدمتش در ارتش، به عنوان فردی مذهبی و قاطع شناخته می شد و به همین علت پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسوولیت پست های فرماندهی پشتیبانی پایگاه دوم شکاری، سپس فرماندهی پایگاه و فرماندهی پایگاه یکم شکاری، معاون عملیاتی نیروی هوایی و فرماندهی نیروی هوایی را به ترتیب بر عهده داشت. هم چنین پس از تشکیل کابینه شهید رجایی با حفظ سمت فرماندهی نیروی هوایی، به عنوان وزیر دفاع برگزیده و پس از چندی به سمت جانشینی رییس ستاد مشترک انتخاب شد و پس عملیات ثامن الائمه همراه با یارانش پرواز آخر را به سر منزل مقصود تجربه کرد.

امام خمینی(ره) پس از اطلاع از این رویداد در پیامی ضمن خدمتگزار خواندن این شهیدان فرمودند: با کمال تاثر و تاسف خبر دلخراش سانحه هوایی یک فروند هواپیمای نیروی هوایی که حامل شهدا و مجروحین جنگ اخیر بود و منجر به شهادت جمعی از خدمت گزاران به اسلام و ملت شهیدپرور ایران گردید، که در بین آنان تیمسار سرلشکر ولی ا...فلاحی، تیمسار سرتیپ نامجو، تیمسار سرتیپ فکوری و آقای کلاهدوز بودند، واصل گردید. اینان خدمتگزاران رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از انقلاب با سرافرازی و شجاعت در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. امید است که پس از پیروزی شرافت آفرین برای ملت و پس از زحمات طاقت فرسا در راه هدف و عقیده، رو سفید و سرافراز به پیشگاه مقدس ربوبی وارد و مورد رحمت خاصه واقع شوند

امروز سی و دوسال از این واقعه می گذرد اما خاطره این پرواز بی بازگشت برای همیشه در تاریخ این مرز و بوم ماندگار است چرا که در آن دلیر مردانی آزاده، عاشقانه به آسمان کوچ کردند.
اطلاع**9131**1673






تاریخ : یکشنبه 92/7/7 | 10:28 صبح | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
   1   2      >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ظاهر