اسلایدر

اردیبهشت 93 - بردبری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اصولگرایان در برهه حساسی از حیات سیاسی خود به سر می‌برد و چالش جدی آنان وحدت و انسجام جناحی است که بایستی در بلند مدت برای آن برنامه ریزی شود و به آن توجه جدی صورت گیرد. تحرکات اصولگرایی نیز در این عرصه چندان ملموس نیست و این جریان را منزوی ساخته است که این موضوع در آینده مشکل‌زا خواهد شد و باید اصولگرایان در کوتاه مدت نشان دهند که فعال هستند و در همین راستا نیروهای خود را گردآورده و منسجم نمایند.
انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است اسفندماه سال 94 برگزار شود برای جناح‌های مختلف سیاسی حائز اهمیت بسیاری است. در این میان فضای سیاسی کشور تا حدودی تحت تاثیر انتخابات قرار گرفته است و آرایش سیاسی جناحین برای ورود به عرصه انتخابات آغاز شده است. حرف و حدیث های مختلفی از آرایش سیاسی و همچنین حضور یا عدم حضور برخی از افراد به گوش می‌رسد. اما موضوعی که در این زمینه قابل طرح است نحوه آرایش سیاسی اصولگرایان برای حضور در این انتخابات است. اصولگرایان هنوز نتوانسته‌اند به "وحدت" حداقلی که اصلی‌ترین مبحث این جناح است، دست یابند. در این میان گفته می‌شود که جلساتی  در این جناح برگزار می شود. در این جلسات تاکنون در مورد اصل ورود به موضوع وحدت نیروهای انقلاب، میزان پذیرش این موضوع در میان طیف های مختلف و نحوه تعامل با هر کدام، مباحثی مطرح شده است. 

اصولگرایان هنوز  اندرخم کوچه وحدت مانده‌اند و مشکل مضاعفی که در این زمینه وجود دارد و کم کم به یک معضل بلند مدت در این جریان سیاسی تبدیل شده است عدم انسجام و برخوردهای سلیقه‌ای گروه‌های سیاسی در برابر مسائل مختلف است. در ادامه به چند اشتباه استراتژیک اصولگرایان در مواجهه با فضای سیاسی اشاره می‌کنیم. 

1-    تحلیل نادرست: اصولگرایان هنوز نتوانسته‌اند فضای سیاسی کشور را به درستی رصد و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. مواضع چندگانه و عمدتا سلیقه‌ای که در این جریان سیاسی دیده می‌شود موید آن است که نگرش و تحلیل درستی در این جریان سیلان ندارد. به هر جهت درست است که سلائق مختلفی در این جریان وجود دارد اما عمدتا یک تحلیل واحد و عام نیز در این جریان دیده نمی‌شود. اگر با دید آینده نگرانه به مسائل بنگریم پیامد تصمیم گیری و تصمیم سازی در این جریان چندان خوش‌آیند نبوده است و ممکن است پیامد تصمیمات امروز نیز به ضرر اصولگرایان تمام شود. اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم به همین صورت نتوانستند فضای سیاسی کشور را به درستی درک کنند و همین موضوع سبب شد تا به کاری که به ضررشان بود دست بزنند. از جمله این موارد را می‌توان «رقابت درون جناحی» که در میان برخی از اصولگرایان مطرح بود اشاره کرد که همین موضوع سبب تشتت آرا و ایجاد اختلاف در این جریان سیاسی شد که به مثابه یک پاس گل به رقیب بود و رقیب توانست از این خلاء بوجود آمده در میان اصولگرایان به نحو احسن استفاده کند. این مساله امروز هم به خوبی درباره عملکرد اصولگرایان دیده می شود. برخی از افراد در این جریان سیاسی دست به کار شده‌اند و همایش هایی از نوع همایش‌های « دلواپسیم» برگزار می‌کنند که جناح رقیب به شدت از این گونه مسائل سود می‌برد. 

2-    عدم کادرسازی:‌ پراکندگی امروز اصولگرایان نشانه عدم کادرسازی صحیح آنها نیز هست. درواقع این پراکندگی و عدم کادرسازی در این جناح سیاسی یک جریان دوسویه منفی است. هم تشتت آرا باعث ازهم پاشیدگی و عدم شکل گیری کادرهای مجرب و متعهد شده است و هم عدم کادرسازی سبب شده است که جناح‌های محکم و مقومی در این جریان سیاسی شکل بگیرند که مواضع اصولی و منطقی را دنبال کنند. بعضا در این جناح با توجه به فضای آقازادگی که وجود دارد دیده می‌شود که افراد مستعد در سطوح پایینی باقی می‌مانند و احزاب نیز آنقدر پیر و فرتوت شده اند که در میان جوانان جایگاه مناسبی ندارند. عدم شکل گیری درست یک سیستم و چرخش نخبگان در این جریان سیاسی سبب شده است که میان طیف پیشکسوت و با تجربه و همچنین جوانان این جریان سیاسی جدایی بیفتد. همین خلاء سبب شده است که برخی از جوانان به سمت جریانی که بیشترین ضربه را به اصولگرایی وارد ساخته است جذب شوند و همین موضوع سبب ایجاد افتراق بیشتر میان نسل‌های این جریان شده است. 

3-    رقابت سیاسی: شاید اصولگرایان رقابت سیاسی را به درستی فرا نگرفته اند و در این روند هر گاه مساله‌ای به عنوان یک موج رسانه‌ای بوجود می‌آید طوری منفعلانه با آن برخورد می‌کنند که همه چیز به ضررشان تمام می‌شود. در این میان اصولگرایان رقابت سیاسی با جناح رقیب که امروز دولت را در دست دارد را به دعوای گلادیاتورها تبدیل کرده‌اند و در این زمینه با برگزاری همایش‌هایی نظیر «دلواپس‌ها» خوراک خبری برای رسانه‌های جناح رقیب که همواره دنبال چنین الفاظی است تا با شیوه تخریب و هجمه رسانه‌ای آن را به مضحکه بگیرد، مهیا کرده‌اند. درواقع هم برخی از گروه‌های اصولگرا به سمت تخریب دولت پیش رفته‌اند و هم رسانه‌های نزدیک به دولت و جریان حامی آن فضا را به سمتی کشانده‌اند که فضای رقابت سیاسی سالمی ایجاد نشود تا بعضا انتقادات اصولی و عقلانی که دقیقا به ضرر جریان لیبرال است، شکل نگیرد. همین موضوع اصولگرایان را در جبهه انفعال قرار می‌دهد و تصویری سیاه از آنان در اذهان عموم می‌سازد که به نفع این جریان نیست و دقیقا در انتخابات مجلس که همین موارد و تصور افکار عمومی از جناح‌ها تعیین کننده است به ضرر اصولگرایان تمام می‌شود.

4-    اقتصاد:‌ اصولگرایان کمتر به موارد اقتصادی می‌پردازند و با توجه به فضای سیاسی که در زمینه مذاکرات هسته‌ای بوجود آمده است بعضا توجه و اولویت خود را معطوف به این مساله کرده‌اند. واکنش های اغلب منفی و افراطی برخی از گروه‌های سیاسی این جریان این ذهنیت را بوجود آورده است که اصولگرایان مخالف حل و فصل مساله هسته‌ای هستند. شایداین مساله به این خاطر است که صدای مخالفین مذاکرات هسته ای در میان اصولگرایان بلندتر است. افکار عمومی نیز که به مسائل معیشتی خود بیشتر توجه دارند این تصویر بوجود آمده است که اصولگرایان به فکر معیشت مردم نیستند. در این فضاست که حتی با وجود مشکلات اقتصادی اصولگرایان به جز چند نماینده در مجلس که البته از افراد شاخص در جریان اصولگرایی محسوب می‌شوند کمتر به مساله اقتصادی می‌پردازند و کمتر انتقادات خود را نسبت به عملکرد دولت در این عرصه معطوف می‌کنند. همین مسائل به مرور زمان باعث ایجاد یک نگرش منفی نسبت به اصولگرایان در جامعه خواهد شد که اصولگرایان در مرکب خود نشسته‌اند و از دور افراد پیاده را تماشا می‌کنند.

5-    فقدان رهبری واحد و خودسریهای بدنه اصولگرایی:‌ اصولگرایان را چه کسی رهبری می‌کند؟ شکی نیست که آیت الله مهدوی کنی در جریان اصولگرایی دارای جایگاه والایی است و جلسه‌ای که میان ایشان و بزرگان دیگر برگزار می شود می تواند در ایجاد وحدت و انسجام در این جریان مثمر ثمر واقع شود اما آیا این جلسات می‌تواند به تنهایی در ساختار اصولگرایی تغییرات اساسی و مفیدی ایجاد کند؟ از سوی دیگر صداهای دیگری از سوی برخی  شده است  و گویا قرار است همایشی را برگزار کند. بنابراین درست  فضایی که در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بوجود آمد  در حال تکرار است. 
به هر شکل به نظر می‌رسد که اصولگرایان باید تکلیف خود را نسبت به این مساله روشن کنند و از جزیره‌ای عمل کردن دوری کنند و افراد ملزم شوند تا نسبت به تصمیماتی که در سطوح بالایی صورت می گیرد متعهد باشند و سلسله مراتبی بوجود آید که با تدبیر و به طور منطقی فضای کشور رصد شده و برنامه ای منسجم و منظم طراحی شود. در این باب مشکل آدم‌های خودسر در جریان اصولگرایی به قوت خود باقی است و برگزاری همایش دلواپیسم یکی از همین موارد بود که چندی پیش عده ای »خود مجتهد پندار» بوجود آوردند.  

البته اصولگرایان با مشکلات عدیده‌ دیگری روبرو هستند که به نظر می‌رسد باید به آنها توجه جدی صورت گیرد تا شاهد پاس گل‌ها متعدد از سوی این جریان به حریف نباشیم. اصولگرایان در برهه حساسی از حیات سیاسی خود به سر می‌برد و چالش جدی آنان وحدت و انسجام جناحی است که بایستی در بلند مدت برای آن برنامه ریزی شود و به آن توجه جدی صورت گیرد. تحرکات اصولگرایی نیز در این عرصه چندان ملموس نیست و این جریان را منزوی ساخته است که این موضوع در آینده مشکل‌زا خواهد شد و باید اصولگرایان در کوتاه مدت نشان دهند که فعال هستند و در همین راستا نیروهای خود را گردآورده و منسجم نمایند.





تاریخ : چهارشنبه 93/2/31 | 5:22 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

 

دولت یازدهم که با در دست داشتن نماد «کلید» و با شعار بازکردن قفل های بسته پا به عرصه مدیریت کشور نهاده است، باید دید کدام یک از قفل های مردم را در اولویت گشایش قرار می دهد و به دغدغه کدام گروه پاسخ می دهد؟






تاریخ : دوشنبه 93/2/29 | 7:16 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
سیلویو برلوسکونی که زمانی نخست‌وزیر ایتالیا بود، بر اساس حکم دادگاه باید به دلیل فساد و تخلف مالیاتی، به مدت یک سال حداقل هفته‌ای چهار ساعت در یک آسایشگاه سالمندان در نزدیکی میلان کار کند.سیلویو برلوسکونی به مدت دو سال از کلیه مشاغل دولتی و پارلمانی محروم شده است. تصویر زیر، وی را در خانه سالمندان در نزدیکی میلان هنگام کار جمع‌آوری زباله نشان می‌دهد.





تاریخ : دوشنبه 93/2/22 | 7:7 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

 

به گزارش اقتصاد پرس ، پایگاه اینترنتی هافینگتون پست فهرستی از 20 تن از ثروتمندترین رهبران جهان را که در حال حاضر در قدرت هستند، منتشر کرده است.

این فهرست شامل ترکیبی از پادشاهان، روسای جمهور و ملکه‌ها و سلطان‌ها می‌شود. اغلب افراد این فهرست مرد هستند؛ همان‌طور که اکثریت رهبران جهان را نیز مردان تشکیل می‌دهند. از نظر منطقه‌ای نیز وزنه به طرف خاورمیانه سنگین‌تر است و هفت تن از این رهبران متعلق به خاورمیانه هستند.

این فهرست به منظور مقایسه بهتر در مقابل نام هر رهبر به میزان ثروت خالص وی و سرانه تولید ناخالص داخلی کشور او نیز اشاره کرده است تا نشان دهد شکاف ثروت میان او و مردم کشورش چقدر است. این فهرست به این شرح است:

1- ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه: 40 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 14 هزار دلار.

2- بهومیبول آدولیادج، پادشاه تایلند: 30 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 4400 دلار.

3- حسن البلقیه، سلطان کشور برونئی: 20 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 41 هزار دلار.

4- عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان: 18 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 21 هزار دلار.

5- خلیفه بن زاید آل نهیان، امیر امارات متحده عربی: 15 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 40 هزار دلار.

6- محمد بن راشد المکتوم، حاکم دبی: 14 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 16 هزار دلار.

7- کیم جونگ اون، رهبر کره‌شمالی: پنج میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 1800 دلار.

8- هانس-آدام دوم، شاهزاده لیختنشتاین: پنج میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 135 هزار دلار.

9- محمد ششم، پادشاه مراکش: 5 / 2 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 3000 دلار.

10- سباستین پینه‌را، رئیس‌جمهوری شیلی: 5 / 2 میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 15 هزار دلار.

11- حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر سابق قطر: دو میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 90 هزار دلار.

12- سونیا گاندی، رهبر حزب کنگره ملی هند: دو میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 1500 دلار.

13- آلبرت دوم، شاهزاد موناکو: یک میلیارد دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 163 هزار دلار.

14- سلطان قابوس، پادشاه عمان: 700 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 23 هزار و 700 دلار.

15- تئودورو اوبیانگ انگوئما امباسوگو، رئیس‌جمهوری گینه استوایی: 600 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 24 هزار دلار.

16- بشار اسد، رئیس‌جمهوری سوریه: 550 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 3000 دلار.

17- الهام علی‌اف، رئیس‌جمهوری آذربایجان: 500 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 7000 دلار.

18- الیزابت دوم، ملکه انگلیس: 400 میلیون تا 500 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 38 هزار دلار.

19- شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح، امیر کویت: 400 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 56 هزار دلار.

20- امسواتی سوم، پادشاه سوازیلند: 100 میلیون دلار ثروت و سرانه تولید ناخالص داخلی 3000 دلار.






تاریخ : جمعه 93/2/19 | 11:50 صبح | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

 فریبا داوودی مهاجر مشاور سابق خاتمی این روزهای با وضعیت حقارت آمیز در آمریکا روزگار می گذراند.
فریبا داوودی مهاجر مشاور محمد خاتمی و مدیرکل زنان وزارت کشور دولت اصلاحات بود که پس از فتنه 88 از کشور متواری شد.

 

وی با کشف حجاب علنی در تلویزیون دولت آمریکا اوج حقارت خود را نشان داد و این روزها با برهنگی خود مشغول زندگی در موطن سیاسی اش است.
تصاویر زیر حال و هوای این روزهای مشاور سابق محمد خاتمی را نشان می دهد.

در این تصویر داوودی مهاجر به همراه چند ضدانقلاب دیگر همچون حسین حاج فرج دباغ(سروش)، علی افشاری(داماد مهاجر)، کوروش صحتی دیده می شود





تاریخ : چهارشنبه 93/2/3 | 7:2 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ظاهر