اعمال لحظه ی تحویل سال :
با آب عشق وضوی معرفت بسازیم .
دو رکعت نماز عروج بخوانیم…
و با 5 بار شستشوی وجودمان با دعایی که هر سال در لحظه تحویل سال زمزمه ی لبهای ماست سال را آغاز کنیم حتما می دانید که این دعا ازقول پیامبر ( ص) می باشد .
یا مقلب القلوب و الابصار
یا مدبر اللیل والنهار
یا محول الحول و الاحوال
حول حالنا الی احسن الحال
و در آخر با نجوای زیارت آل یس خود را برای پذیرفتن فرصتی که خداوند باز به ما داده تا خود را به کمال عبودیتش برسانیم آماده سازیم.
اللهم فرغ قلبی لمحبتک و ارزقنا توفیق طاعتک و بعد معصیتک
خدایا قلب مارا از محبت غیر از خودت فارغ ساز و توفیق انجام طاعت و دوری از معصیتت را به ما عطا فرما
اللهم عَرِّفنی نَفسَک فانّک اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَک
خدایا نفسم را به من بشناسان که اگر نشناسم نفسم را رسولم را نمی شناسم
اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسولَک فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک
خدایا رسولم را به من بشناسان که اگر رسولم را نشناسم حجت فی ارضت را نمی شناسم
فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی
خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسی از دینم گمراه می شوم.
روزی داستایوفسکی میگفت: «اگرخدا نباشد همه چیز مجاز است» برای این عده انگار واقعا خدایی درکار نیست چه اگر میبود و اگر خدا با تمام عظمتش بر زندگی او سایه انداخته بود چطور به خودش اجازه میدادکه چنان لقمههای حرامی رااز کیسه بیتالمال در دهان خود فرو برد و برای غذایش 530میلیون تومان بگیرد؟
سفره این ملت با چه تزیین شده که هزینه سفره سفر آقای مدیراین همه پای مردم نوشته میشود؟ آنچه اما تاسف بار است و درمیان هجوم هولناک و کابوس وار این ارقام شکل پرسش به خود میگیرد این است که آقای مدیر با خودش چه فکر کرده است؛ به نظر میرسد ایشان تصور میکرده (البته اگرآقای مدیر خدا را شاهد بر امورش میدید شاید کار به اینجا نمیرسید) فردا که از مسئولیت خلع ید شود دنیا به پایان میرسد؛ ایشان به سیستمی کلنگی فکر میکرده و توجه داشته که «اگر من نیستم جهان نباشد» و تا آنجا که میشود ناحقم (چون هیچگونه نمیشود تصور کرد ایشان بهحق معتقد بوده) را بردارم و بروم.
مسئله دیگر این است که آقای مدیر برای کارهای غیرماموریتی خود چگونه برای خود و خویشاوندان فاکتور میکرده است. کسی که این رقم بیاخلاقی را در یک قلم پروندهاش دارد باید به حسابش رسید که چند نفر از خانواده و خاندانش را به سیستم وارد کرده و برای آنها چه حقوقهایی در نظر گرفته است. باید اطراف و اکناف و ساختمان و ملک و...ایشان بررسی شود. کسی که به نظر هیچ اعتقادی به هیچ سیستمی نداشته است و به باورش این بوده که با پایان کارش همه چیز نابود خواهد شد چه توشهها برای آینده فرزندانش در اطراف و اکناف کنار گذاشته است.
احتمالا آقای مدیر خودش را جزو دانهدرشتها محاسبه کرده که هرگز به حسابشان رسیدگی نخواهد شد، وگرنه چرا این آقای مدیر هیچ ترسی از سیستم نظارتی نداشته است و فضا را آنقدر باز میدیده که میتواند هر کاری که دلش خواست بکند. البته وقتی کسی از خدا نترسدایضا ترسی از سیستم نظارتی و قانون هم نخواهد داشت.اخلاق را باید از مدیران شروع کنیم؛ خدا را و آخرت را باید یاد آنها آورد،حساب و کتاب قیامت،روز جزا،روز باز پسین،روزی که بهحق الناس رسیدگی خواهد شد...
انگار مدیران ما از چین و ماچین آمدهاند که خبری از حق و حقیقت ندارند که اینگونه «غارتی- غنیمتی» دستی گشاده در بیتالمال دارندو آنچنان میتازند که انگشت حیرت بایدگزید!
«ساقیا هشیار کن مستان پشت میز را»!
ایران قبل از انقلاب
«کن راسک» یک کانادایی است که در فاصله سالهای 1971 تا 1973 به همراه خانواده در ایران زندگی کرده و عکسهای بسیاری گرفته است. یک ایرانی پس از 40 سال این عکسها را از انبار خانه? کن بیرون آورده و آنها را ظاهر کرده است.