اسلایدر

اسفند 92 - بردبری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اعمال عید نوروز, اعمال لحظه تحویل سال نو 1393،دعای مستحبی ،اعمال مستحبی،دعای شب عید نوروز،نماز شب عید نوروز،اعمال مستحبی

اعمال لحظه ی تحویل سال :

 

با آب عشق وضوی معرفت بسازیم .

 

دو رکعت نماز عروج بخوانیم…

 

 

 

و با 5 بار شستشوی وجودمان با دعایی که هر سال در لحظه تحویل سال زمزمه ی لبهای ماست سال را آغاز کنیم حتما می دانید که این دعا ازقول پیامبر ( ص) می باشد .

 

یا مقلب القلوب و الابصار

 

یا مدبر اللیل والنهار

 

یا محول الحول و الاحوال

 

حول حالنا الی احسن الحال

 

و در آخر با نجوای زیارت آل یس خود را برای پذیرفتن فرصتی که خداوند باز به ما داده تا خود را به کمال عبودیتش برسانیم آماده سازیم.

 

اللهم فرغ قلبی لمحبتک و ارزقنا توفیق طاعتک و بعد معصیتک

 

خدایا قلب مارا از محبت غیر از خودت فارغ ساز و توفیق انجام طاعت و دوری از معصیتت را به ما عطا فرما

 

اللهم عَرِّفنی نَفسَک فانّک اِن لَم تُعَرِّفنی نَفسَک لَم اَعرِف رَسولَک

 

خدایا نفسم را به من بشناسان که اگر نشناسم نفسم را رسولم را نمی شناسم

 

اَللّهُمَّ عَرِّفنی رَسولَک فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی رَسولَک لَم اَعرِف حُجَّتَک

 

خدایا رسولم را به من بشناسان که اگر رسولم را نشناسم حجت فی ارضت را نمی شناسم

 

فَاِنَّک اِن لَم تُعَرِّفنی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَن دینی

 

خدایا حجتت را به من بشناسان که اگر حجتت را نشناسی از دینم گمراه می شوم.






تاریخ : جمعه 92/12/23 | 8:6 صبح | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
روزی داستایوفسکی می‌گفت: «اگرخدا نباشد همه چیز مجاز است» برای این عده انگار واقعا خدایی درکار نیست چه اگر می‌بود و اگر خدا با تمام عظمتش بر زندگی او سایه انداخته بود چطور به خودش اجازه می‌دادکه چنان لقمه‌های حرامی رااز کیسه بیت‌المال در دهان خود فرو برد و برای غذایش 530میلیون تومان بگیرد؟

آقای رئیس، لقمه‌ای چند حساب کردید؟!/ بیت المال مسلمین یا سبد غارت و غنیمت؟

رئیس بازرسی کل کشور ناصر سراج در همایشی همین دیروز مستند به تحقیقی گفت: «یکی از مدیران استانی بدون حتی یک ساعت ماموریت، 12 میلیارد تومان حق ماموریت و 530 میلیون تومان پول غذا دریافت کرده است!» آدمی شگفت‌زده می‌شود از این همه هوش موش عده‌ای در ساختن و پرداختن راه‌های جدید برای حرام خوری! تو گویی اصلا پروای هیچ‌کس و هیچ چیز را نمی‌کنند و نه از خدا می‌ترسند و نه از بنده خدا و آنچنان نفس را در بازار مکاره می‌تازانند که گویی اصلا از پس امروز فردایی نیست!

روزی داستایوفسکی می‌گفت: «اگرخدا نباشد همه چیز مجاز است» برای این عده انگار واقعا خدایی درکار نیست چه اگر می‌بود و اگر خدا با تمام عظمتش بر زندگی او سایه انداخته بود چطور به خودش اجازه می‌دادکه چنان لقمه‌های حرامی رااز کیسه بیت‌المال در دهان خود فرو برد و برای غذایش 530میلیون تومان بگیرد؟ 

مگر لقمه‌ای چند حساب شده است!؟ البته شکمی که به مال حرام عادت بکند حتما سیری ناپذیر است. صورت این آقای مدیر دیدنی است وقتی که برای ماموریت‌هایش (که البته لطف کرده و نرفته است و اگر می‌رفت چه هزینه‌ای را بر دست ملت می‌گذاشت) نامه می‌نوشته است. پرسش این است که «آقای مدیر» در جمهوری اسلامی دانه‌های برنجش را با ملت چند حساب کرده است ؟ واقعا اگر ایشان برای این ماموریت‌ها در کاخ‌های میلیاردرهای جهان بستنی طلا هم می‌خورد، باز این همه هزینه نمی‌شد. مگر ایشان چه تصوری داشتند از ماموریت و مگر قرار بوده است در کجای عالم با چه وسیله حمل و نقلی سفر کنند که این همه هزینه خوراکش را برای ملت فاکتور کرده‌اند. درآمد طبقه متوسط این سرزمین چقدر است که هزینه سفر اصلاح امورشان 12میلیارد تومان می‌شود ؟ 

سفره این ملت با چه تزیین شده که هزینه سفره سفر آقای مدیراین همه پای مردم نوشته می‌شود؟ آنچه اما تاسف بار است و درمیان هجوم هولناک و کابوس وار این ارقام شکل پرسش به خود می‌گیرد این است که آقای مدیر با خودش چه فکر کرده است؛ به نظر می‌رسد ایشان تصور می‌کرده (البته اگرآقای مدیر خدا را شاهد بر امورش می‌دید شاید کار به اینجا نمی‌رسید) فردا که از مسئولیت خلع ید شود دنیا به پایان می‌رسد؛ ایشان به سیستمی کلنگی فکر می‌کرده و توجه داشته که «اگر من نیستم جهان نباشد» و تا آنجا که می‌شود ناحقم (چون هیچ‌گونه نمی‌شود تصور کرد ایشان به‌حق معتقد بوده) را بردارم و بروم. 

مسئله دیگر این است که آقای مدیر برای کارهای غیرماموریتی خود چگونه برای خود و خویشاوندان فاکتور می‌کرده است. کسی که این رقم بی‌اخلاقی را در یک قلم پرونده‌اش دارد باید به حسابش رسید که چند نفر از خانواده و خاندانش را به سیستم وارد کرده و برای آنها چه حقوق‌هایی در نظر گرفته است. باید اطراف و اکناف و ساختمان و ملک و...ایشان بررسی شود. کسی که به نظر هیچ اعتقادی به هیچ سیستمی نداشته است و به باورش این بوده که با پایان کارش همه چیز نابود خواهد شد چه توشه‌ها برای آینده فرزندانش در اطراف و اکناف کنار گذاشته است.

احتمالا آقای مدیر خودش را جزو دانه‌درشت‌ها محاسبه کرده که هرگز به حسابشان رسیدگی نخواهد شد، وگرنه چرا این آقای مدیر هیچ ترسی از سیستم نظارتی نداشته است و فضا را آنقدر باز می‌دیده که می‌تواند هر کاری که دلش خواست بکند. البته وقتی کسی از خدا نترسدایضا ترسی از سیستم نظارتی و قانون هم نخواهد داشت.اخلاق را باید از مدیران شروع کنیم؛ خدا را و آخرت را باید یاد آنها آورد،حساب و کتاب قیامت،روز جزا،روز باز پسین،روزی که به‌حق الناس رسیدگی خواهد شد...

انگار مدیران ما از چین و ماچین آمده‌اند که خبری از حق و حقیقت ندارند که اینگونه «غارتی- غنیمتی» دستی گشاده در بیت‌المال دارندو آنچنان می‌تازند که انگشت حیرت بایدگزید! 

«ساقیا هشیار کن مستان پشت میز را»!





تاریخ : سه شنبه 92/12/13 | 3:36 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()

ایران قبل از انقلاب

«کن راسک» یک کانادایی است که در فاصله سال‌های 1971 تا 1973 به همراه خانواده در ایران زندگی کرده و عکس‌های بسیاری گرفته است. یک ایرانی پس از 40 سال این عکس‌ها را از انبار خانه? کن بیرون آورده و آن‌ها را ظاهر کرده است.

 
کن راسک حدود 40 سال پیش در اداره آب و برق تورنتو کار می‌کرد. در آن سال‌ها ایران اجرای برخی پروژه‌های برق را به شرکت‌های خارجی می‌سپرد. یکی از این آن‌ها همان شرکتی بود که راسک در آن کار می‌کرد. به این ترتیب راسک همراه با خانواده به ایران می‌آید. آن زمان سفارتخانه‌هایی همچون سفارت بریتانیا و آمریکا برای خود مدرسه‌هایی داشتند و فرزندانشان در این مدرسه‌ها تحصیل می‌کردند. با این حال کن تصمیم می‌گیرد در سال‌هایی که ایران است فرزندان خود را به جای این مدرسه‌ها، به مدارس خصوصی ایران بفرستد.
 
راسک بیش از هزار اسلاید از آن دوران تهیه کرده که در تمام این مدت، آن‌ها را در خانه‌ای قدیمی خارج از شهر تورنتو نگهداری می‌کرد. تعدادی از این عکس ها به تازه گی در دویچه وله منتشر شده است.





















تاریخ : یکشنبه 92/12/11 | 4:52 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ظاهر