حالا دیگر چندسالی است که موسم انتخابات در اردوگاه اصولگرایان با ارائه مدل های مختلف ائتلافی همراه است. چراکه چند دستگی های روزافزون در جبهه اصولگرایان که به ویژه بعد از انتخابات 88 و کمرنگ شدن حضور اصلاح طلبان در عرصه سیاسی به اوج خود رسیده بود، هرچه بیشتر آنها را به صرافت رسیدن به وحدت انداخته است. حالا و در آستانه انتخابات مجلس دهم سخن از فرمول وحدت 10 + 20 در اردوگاه اصولگرایان به گوش می رسد. پیش از آن هم مدل های ائتلافی همچون 5+6 یا 8+7 و ... به عنوان راه هایی برای رسیدن به وحدت در میان اصولگرایان دنبال شده بود. مدل هایی که در عمل چندان نتوانست منجر به یکپارچگی اصولگرایان شود.
مدل ائتلافی 5 + 6 و جبهه متحد اصولگرایان برای انتخابات مجلس هشتم
شاید نخستین بار در آستانه انتخابات مجلس هشتم بود که با اوج گرفتن اختلاف نظرها در میان اصولگرایان موضوع رسیدن به اجماع و ارائه لیستی مشترک جدی شد. تلاش ها در این راستا به تشکیل نشستی 15 نفره به دعوت احمدی نژاد و با حضور غلامعلی حداد عادل، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، حسین فدایی، علیرضا زاکانی، محمدرضا باهنر، صادق محصولی، حیدر مصلحی، علی اکبر کردان، مهدی چمران، محمدرضا رحیمی، محسن کوهکن و حبیب الله عسگراولادی منجر شد. پس از برگزاری این نشست هم کارگروهی 9 نفره شامل چمران، باهنر، مصلحی، محصولی، کوهکن، فدایی، زاکانی و... ماموریت تدوین منشور اصولگرایی و توافق برای حصول به وحدت را برعهده گرفت که در نهایت، سه طیف از جریان اصولگرا، شورایی را تشکیل دادند که جبهه متحد اصولگرایان نام گرفت.
شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان، شامل 11 نفر (5+6) بود که شهاب الدین صدر و اسدالله بادامچیان به نمایندگی از 14 تشکل عضو "جبهه پیروان خط امام و رهبری"؛ محمدصادق محصولی و حیدر مصلحی به نمایندگی از"رایحه خوش خدمت"، حسین فدایی و علیرضا زاکانی نیز به نمایندگی از "اصولگرایان تحول خواه" و "جمعیت ایثارگران"در آن عضویت داشتند. درکنار این شش نفر که به گفته شهاب الدین صدر، وظایف اجرایی اصلی بردوش آنها بود، یک جمع پنج نفره مرضی الاطراف در این شورا حضور داشت که به طور رسمی نام آنها اعلام نشد. این جمع پنج نفره که نام دیگر آن "شورای حکمیت اصولگرایان" بود، وظیفه حل و فصل اختلافات احتمالی میان گروههای اصولگرا را برعهده داشت.
با نتیجه موفقیت آمیزی که این مدل ائتلافی برای اصولگرایان داشت برای انتخابت مجلس نهم نیز این مدل ائتلافی مبنا قرار گرفت.
مدل ائتلافی 7 + 8 برای انتخابات مجلس نهم
در جریان انتخابات مجلس نهم موضوع وحدت با شکل گیری تشکل جدید جبهه پایداری با چالش های جدی تری مواجه شد. از یک سال مانده به انتخابات بحث اجماع در میان اصولگرایان با محوریت جامعتین آغاز شد. نتیجه این اقدامات با محوریت آیت الله مهدوی کنی دبیر کل فقید جامعه روحانیت، منجر به شکل گیری جبهه متحد اصولگرایان با فرمول 7+8 شد که در آن 7 نفر به عنوان کمیته داوری و 8 نفر به عنوان نمایندگان گروه های مختلف سیاسی حضور داشتند تا از طریق جلسات این کمیته، فهرست انتخاباتی اصولگرایان در شهرستانهای مختلف کشور تعیین شود. کمیته داوری شامل سید هاشم حسینی بوشهری، عباس کعبی، سیدرضا تقوی، محمدحسن ابوترابی فرد، علی اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حبیب الله عسگراولادی و هیات اجرایی نیز شامل حسین فدایی، علیرضا زاکانی، محمدرضا باهنر، سیدمهدی خاموشی، کاظم جلالی بود که باید با رهبری مرحوم مهدوی کنی کار رسیدن اصولگرایان به اجماع را پی می گرفتند.
با وجود تلاش ها اما در نهایت جبهه پایداری لیست جداگانه ای در انتخابات داد و تعدادی از چهره های اصولگرا از جمله علی مطهری، حمیدرضا کاتوزیان، علی عباسپور نیز از لیست مشترک کنار اصولگرایان کنار گذاشته شدند تا در عمل موضوع انسجام اصولگرایان تحقق نیابد.
مدل ائتلافی 1+ 2 یا ائتلاف پیشرفت برای انتخابات ریاست جمهوری
اما در جریان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با حضور پرتعداد نامزدهای اصولگرا موضوع دستیابی به وحدت باز هم به موضوعی اصلی درمیان آنها تبدیل شد که هر چه بیشتر برای رسیدن به آن تلاش کردند کمتر نتیجه گرفتند. در آن انتخابات از میان اصولگرایان، قالیباف، ولایتی، حداد عادل، جلیلی و محسن رضایی از جبهه اصولگرایی کاندید شده و به رقابت با هم پرداختند. تلاش ها برای نزدیک کردن دیدگاه ها با هم و هرچه کم تعداد تر شدن تعداد نامزدها نتیجه ای نداد اما در این میان سخن از ائتلافی سه نفره مطرح شد. ائتلافی موسوم به ائتلاف پیشرفت یا ائتلاف 2+ 1 که قرار بود یک نفر از میان سه چهره اصولگرا یعنی قالیباف و ولایتی و حداد عادل در میدان رقابت باقی مانده و دو نفر دیگر به نفع آنها از انتخابات کنار بکشند. بر مبنای این ائتلاف که هیچ وقت معلوم نشد منظور از یک نفر در 1+ 2 چه کسی است، سه نفر اعلام کردند از نظریات یکدیگر در اداره کشور بعد از انتخابات استفاده کرده و در روند تصمیمگیری حضور خواهند داشت و برد یک نفر برابر با باخت فرد دیگر محسوب نخواهد شد. با این حال اما این ائتلاف هم سرانجامی نداشت و نه تنها هر سه نفر در انتخابات حاضر شدند بلکه حداد عادل در آخرین روزهای رقابت نه به نفع این ائتلاف سه نفره بلکه صرفا به نفع اصولگریان از گردونه انتخابات کنار کشید.
افزون بر این اما در آستانه انتخابات ریاست جمهوری خبر رسید که پنج نفر از چهره های اصولگرا شامل ابوترابی، منوچهر متکی، محمدرضا باهنر، آل اسحاق و مصطفی پورمحمدی ائتلافی تشکیل داده اند تا در نهایت از میان انها یک نفر کاندید انتخابات شود. اما این ائتلاف هم به رغم آنکه برای مدتی توجه رسانه ها را به خود جلب کرد اما در عمل به جایی نرسید و در نهایت هیچ کدام از چهره های آن وارد انتخابات نشدند.
مدل ائتلافی 20 + 10 برای انتخابات مجلس دهم
سریال دست یابی اصولگرایان به وحدت حالا به قسمت انتخابات مجلس دهم رسیده است. این بار هم در میان خبرهای مختلفی که از تلاش ها برای رسیدن به اجماع و ارائه لیستی مشترک به گوش می رسد سخن از مدل ائتلافی تازه 10 + 20 شده است. در همین رابطه حدادعادل چندی پیش گفته بود: "اصولگرایان برای رسیدن و اجرایی کردن وحدت دارای الگو هستند. این الگو طراحی و تدوین نیز شده است". پس از آن محمدحسین صفار هرندی به جزییات بیشتری از این طرح اشاره کرده و گفت: "اصولگرایان ممکن است برای انتخابات آیندهساز و کارهای جدیدی را تعریف کنند یا روی ائتلاف ترکیبی کار کنند؛ مثلا بگویند برای فهرست تهران ائتلاف 20+10 تشکیل شود." حالا در شرایطی سخن از مدل ائتلافی 10 + 20 به میان می آید که برخی گمانه زنی ها از انتساب این طرح به "جمعیت رهپویان و ایثارگران " حکایت داشتند. امری که البته از سوی حسین نجابت دبیر این تشکل سیاسی تکذیب شد. به هر حال جزییات این مدل ائتلافی هنوز مبهم است و باید دید آیا می تواند طیف گسترده اصولگریان را در ارائه یک لیست مشترک متحد سازد یا خیر.
برای دیدن اینفوگرافیک در ابعاد بزرگتر، روی تصویر بالا کلیک کنید.
جامعه > خانواده - دو سال پیش، زمانی که زنان از رییس جمهور توقع داشتند که یک وزارتخانه را به آنها بدهد، پاسخ داد که ظرفیت مدیریتی زنان بیش از یک پست است. در عمل زنان در دولت یازدهم، سهم بیشتری از مدیریت را به خود اختصاص دادند. نشریه کلید ملی در تازه ترین شماره خود بررسی هایی از سهم زنان از مدیریت در ایران داشته است که ان را به صورت یک اینفوگرافیک منتشر کرده.
ظاهرا برخی در ایران خاک کشور خود را گم کردهاند و از همین روست که آمریکاییها باید به آنها بگویند که خاک کشورشان کجا هست و کجا نیست
حضور جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا در اقامتگاه سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در دفتر سازمان ملل متحد در نیویورک، در شرایطی که در رسانههای غربی بازتاب چندانی نداشته، در برخی روزنامههای داخلی وابسته به یک جناح سیاسی خاص، چنان بازتابی یافته که گویا سفارت آمریکا در تهران بازگشایی شده است!
این واقعه که امری عادی و بر اساس قرار طرفین بوده است، از سوی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، چنین مورد توضیح واقع شده است: «ما از ابتدا با طرفهای مذاکره قرارمان این بوده است که یک نوبت ما مهمان آنها باشیم و یکبار آنها مهمان ما.»
وی افزود: «معمولاً این کار را در ژنو، لوزان و در وین نیز انجام میدادیم، یعنییکبار محل مذاکرات را ما تعیین میکردیم و یکبار هم محل مذاکرات را طرف مقابل تعیین میکرد و این بار نوبت طرف آمریکایی بود که به محل ما بیاید و محل مذاکرات را ما انتخاب کنیم و با توجه به اینکه بنده در رزیدانس سفیر ایران اقامت دارم، از این محل استفاده کردیم، کما اینکه نوبت قبل ما به هتل اقامت آنها رفتیم و دفعه ما قبل آن، آنها آمدند، این روشی بود که ما تا به حال ادامه دادهایم و اتفاق جدیدی نیفتاده است».
به این ترتیب و بر اساس گفتههای وزیر خارجه دولت حسن روحانی، هیچ اتفاق خاصی در نیویورک رخ نداده است که بخواهیم از آن تعبیر به ورود وزیر خارجه خصم به خاک ایران و پذیرایی از وی با پسته ایرانی کنیم. یک روند عادی مذاکراتی صورت پذیرفته و طبعا ممکن است باز هم صورت بپذیرد. نه عجیب است، نه غریب است و نه جای ذوقزدگی دارد.
شایان ذکر است که این حضورها در اقامتگاه سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل در نیویورک مسبوق به سابقه است، با اینکه مهمانان از مقامات آمریکا نبودهاند، ولی بارها و بارها بان کی مون دبیرکل سازمان ملل، کاترین اشتون مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا در این اقامتگاه حضور یافته و همچنین شب گذشته نیز فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا شام را مهمان ظریف بود.
البته سید حسین موسویان دیپلمات سابق و سفیر اسبق ایران در آلمان به ایسنا گفت: بعد از انقلاب مقامات رسمی وزارت خارجه آمریکا به دفعات در محل اقامتگاه سفیر جمهوری اسلامی ایران حضور یافته و با سفیر ایران دیدار کردهاند. حتی نمایندگانی از کنگره این کشور هم در همین اقامتگاه با سفیران ایران در دوره ریاست جمهوری سه رییسجمهور پیشین ملاقات کردهاند.
«جعفر قامت»، مشاور اسبق وزیر امور خارجه و کارشناس حقوق بینالملل در این باره به فارس گفت:
در صورتی که محل اقامت سفیر اجارهای باشد جزو خاک ایران به حساب نمیآید ولی از مصونیت دیپلماتیک برخوردار است ولی اگر محل اقامت سفیر و نماینده ایران در سازمان ملل در ملکیت جمهوری اسلامی ایران باشد، حتما جزو خاک ایران به حساب میآید.
نشریاتی که در جریان راه ندادن «حمید ابوطالبی» به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل به نیویورک تقریبا ساکت بودند، در برابر قدمرنجه کردن آقای کری و آمدنش به «جایی که معلوم نیست بتوان آن را خاک ایران خواند یا نه؟»، چنان ذوقزدگی نشان میدهند که گویا کودکی، صاحب یکاسباببازی شده باشد! در یکی از این روزنامهها، 3 مصاحبه در این خصوص در صفحه اول منعکس شده است! البته در این بین، باید از یک خبرگزاری تحت مدیریت اصولگرایان هم به خاطر نحوه انعکاس این خبر انتقاد کرد؛ عملکردی که در شان این خبرگزاری نبود.
در همین شرایط، یک مقام وزارت خارجه آمریکا با رد انتقادات برخی رسانهها درباره حضور جان کری در محل اقامت همتای ایرانی خود در نیویورک تاکید کرد که این دیدار در سرزمین آمریکا انجام شد.
وی تاکید کرده است که این دیدار در خاک آمریکا صورت پذیرفته است.
این مقام وزارت خارجه آمریکا که نخواست نامش فاش شود، به بلومبرگ گفت که «اگرچه منزل سفیر تحت صلاحیت و حوزه قانونی ایران درنظر گرفته میشود و بر اساس توافقات بینالمللی از برخی حفاظتها و موارد خاص برخوردار است، مکان دیدار در کنترل سرزمینی ایالات متحده آمریکا است.»
این مقام ناشناس در ادامه گفتگو با بلومبرگ افزود: «دادگاههای آمریکایی و بینالمللی این را متوجه هستند که سفارت یا اماکن ماموریت کشورهای خارجی، خاک کشور خارجی لحاظ نمیشوند.»
این بشکه آب یخ که از سوی وزارت خارجه آمریکا بر سر برخی نشریات یک جناح سیاسی خاص ریخته شده، قطعا باعث نمیشود که آنها در آینده باز هم از لبخند کدخدا ذوقزده نشوند. آنها نمیخواهند آمریکا را دشمن بدانند و کسی که خود را به خواب زده، نمیتوان بیدار کرد.
ظاهرا برخی در ایران خاک کشور خود را گم کردهاند و از همین روست که آمریکاییها باید به آنها بگویند که خاک کشورشان کجا هست و کجا نیست!