اسلایدر

5 اشتباه استراتژیکی که اصولگرایان بر تکرار آنها اصرار دارند،چیست - بردبری
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اصولگرایان در برهه حساسی از حیات سیاسی خود به سر می‌برد و چالش جدی آنان وحدت و انسجام جناحی است که بایستی در بلند مدت برای آن برنامه ریزی شود و به آن توجه جدی صورت گیرد. تحرکات اصولگرایی نیز در این عرصه چندان ملموس نیست و این جریان را منزوی ساخته است که این موضوع در آینده مشکل‌زا خواهد شد و باید اصولگرایان در کوتاه مدت نشان دهند که فعال هستند و در همین راستا نیروهای خود را گردآورده و منسجم نمایند.
انتخابات مجلس شورای اسلامی که قرار است اسفندماه سال 94 برگزار شود برای جناح‌های مختلف سیاسی حائز اهمیت بسیاری است. در این میان فضای سیاسی کشور تا حدودی تحت تاثیر انتخابات قرار گرفته است و آرایش سیاسی جناحین برای ورود به عرصه انتخابات آغاز شده است. حرف و حدیث های مختلفی از آرایش سیاسی و همچنین حضور یا عدم حضور برخی از افراد به گوش می‌رسد. اما موضوعی که در این زمینه قابل طرح است نحوه آرایش سیاسی اصولگرایان برای حضور در این انتخابات است. اصولگرایان هنوز نتوانسته‌اند به "وحدت" حداقلی که اصلی‌ترین مبحث این جناح است، دست یابند. در این میان گفته می‌شود که جلساتی  در این جناح برگزار می شود. در این جلسات تاکنون در مورد اصل ورود به موضوع وحدت نیروهای انقلاب، میزان پذیرش این موضوع در میان طیف های مختلف و نحوه تعامل با هر کدام، مباحثی مطرح شده است. 

اصولگرایان هنوز  اندرخم کوچه وحدت مانده‌اند و مشکل مضاعفی که در این زمینه وجود دارد و کم کم به یک معضل بلند مدت در این جریان سیاسی تبدیل شده است عدم انسجام و برخوردهای سلیقه‌ای گروه‌های سیاسی در برابر مسائل مختلف است. در ادامه به چند اشتباه استراتژیک اصولگرایان در مواجهه با فضای سیاسی اشاره می‌کنیم. 

1-    تحلیل نادرست: اصولگرایان هنوز نتوانسته‌اند فضای سیاسی کشور را به درستی رصد و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. مواضع چندگانه و عمدتا سلیقه‌ای که در این جریان سیاسی دیده می‌شود موید آن است که نگرش و تحلیل درستی در این جریان سیلان ندارد. به هر جهت درست است که سلائق مختلفی در این جریان وجود دارد اما عمدتا یک تحلیل واحد و عام نیز در این جریان دیده نمی‌شود. اگر با دید آینده نگرانه به مسائل بنگریم پیامد تصمیم گیری و تصمیم سازی در این جریان چندان خوش‌آیند نبوده است و ممکن است پیامد تصمیمات امروز نیز به ضرر اصولگرایان تمام شود. اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم به همین صورت نتوانستند فضای سیاسی کشور را به درستی درک کنند و همین موضوع سبب شد تا به کاری که به ضررشان بود دست بزنند. از جمله این موارد را می‌توان «رقابت درون جناحی» که در میان برخی از اصولگرایان مطرح بود اشاره کرد که همین موضوع سبب تشتت آرا و ایجاد اختلاف در این جریان سیاسی شد که به مثابه یک پاس گل به رقیب بود و رقیب توانست از این خلاء بوجود آمده در میان اصولگرایان به نحو احسن استفاده کند. این مساله امروز هم به خوبی درباره عملکرد اصولگرایان دیده می شود. برخی از افراد در این جریان سیاسی دست به کار شده‌اند و همایش هایی از نوع همایش‌های « دلواپسیم» برگزار می‌کنند که جناح رقیب به شدت از این گونه مسائل سود می‌برد. 

2-    عدم کادرسازی:‌ پراکندگی امروز اصولگرایان نشانه عدم کادرسازی صحیح آنها نیز هست. درواقع این پراکندگی و عدم کادرسازی در این جناح سیاسی یک جریان دوسویه منفی است. هم تشتت آرا باعث ازهم پاشیدگی و عدم شکل گیری کادرهای مجرب و متعهد شده است و هم عدم کادرسازی سبب شده است که جناح‌های محکم و مقومی در این جریان سیاسی شکل بگیرند که مواضع اصولی و منطقی را دنبال کنند. بعضا در این جناح با توجه به فضای آقازادگی که وجود دارد دیده می‌شود که افراد مستعد در سطوح پایینی باقی می‌مانند و احزاب نیز آنقدر پیر و فرتوت شده اند که در میان جوانان جایگاه مناسبی ندارند. عدم شکل گیری درست یک سیستم و چرخش نخبگان در این جریان سیاسی سبب شده است که میان طیف پیشکسوت و با تجربه و همچنین جوانان این جریان سیاسی جدایی بیفتد. همین خلاء سبب شده است که برخی از جوانان به سمت جریانی که بیشترین ضربه را به اصولگرایی وارد ساخته است جذب شوند و همین موضوع سبب ایجاد افتراق بیشتر میان نسل‌های این جریان شده است. 

3-    رقابت سیاسی: شاید اصولگرایان رقابت سیاسی را به درستی فرا نگرفته اند و در این روند هر گاه مساله‌ای به عنوان یک موج رسانه‌ای بوجود می‌آید طوری منفعلانه با آن برخورد می‌کنند که همه چیز به ضررشان تمام می‌شود. در این میان اصولگرایان رقابت سیاسی با جناح رقیب که امروز دولت را در دست دارد را به دعوای گلادیاتورها تبدیل کرده‌اند و در این زمینه با برگزاری همایش‌هایی نظیر «دلواپس‌ها» خوراک خبری برای رسانه‌های جناح رقیب که همواره دنبال چنین الفاظی است تا با شیوه تخریب و هجمه رسانه‌ای آن را به مضحکه بگیرد، مهیا کرده‌اند. درواقع هم برخی از گروه‌های اصولگرا به سمت تخریب دولت پیش رفته‌اند و هم رسانه‌های نزدیک به دولت و جریان حامی آن فضا را به سمتی کشانده‌اند که فضای رقابت سیاسی سالمی ایجاد نشود تا بعضا انتقادات اصولی و عقلانی که دقیقا به ضرر جریان لیبرال است، شکل نگیرد. همین موضوع اصولگرایان را در جبهه انفعال قرار می‌دهد و تصویری سیاه از آنان در اذهان عموم می‌سازد که به نفع این جریان نیست و دقیقا در انتخابات مجلس که همین موارد و تصور افکار عمومی از جناح‌ها تعیین کننده است به ضرر اصولگرایان تمام می‌شود.

4-    اقتصاد:‌ اصولگرایان کمتر به موارد اقتصادی می‌پردازند و با توجه به فضای سیاسی که در زمینه مذاکرات هسته‌ای بوجود آمده است بعضا توجه و اولویت خود را معطوف به این مساله کرده‌اند. واکنش های اغلب منفی و افراطی برخی از گروه‌های سیاسی این جریان این ذهنیت را بوجود آورده است که اصولگرایان مخالف حل و فصل مساله هسته‌ای هستند. شایداین مساله به این خاطر است که صدای مخالفین مذاکرات هسته ای در میان اصولگرایان بلندتر است. افکار عمومی نیز که به مسائل معیشتی خود بیشتر توجه دارند این تصویر بوجود آمده است که اصولگرایان به فکر معیشت مردم نیستند. در این فضاست که حتی با وجود مشکلات اقتصادی اصولگرایان به جز چند نماینده در مجلس که البته از افراد شاخص در جریان اصولگرایی محسوب می‌شوند کمتر به مساله اقتصادی می‌پردازند و کمتر انتقادات خود را نسبت به عملکرد دولت در این عرصه معطوف می‌کنند. همین مسائل به مرور زمان باعث ایجاد یک نگرش منفی نسبت به اصولگرایان در جامعه خواهد شد که اصولگرایان در مرکب خود نشسته‌اند و از دور افراد پیاده را تماشا می‌کنند.

5-    فقدان رهبری واحد و خودسریهای بدنه اصولگرایی:‌ اصولگرایان را چه کسی رهبری می‌کند؟ شکی نیست که آیت الله مهدوی کنی در جریان اصولگرایی دارای جایگاه والایی است و جلسه‌ای که میان ایشان و بزرگان دیگر برگزار می شود می تواند در ایجاد وحدت و انسجام در این جریان مثمر ثمر واقع شود اما آیا این جلسات می‌تواند به تنهایی در ساختار اصولگرایی تغییرات اساسی و مفیدی ایجاد کند؟ از سوی دیگر صداهای دیگری از سوی برخی  شده است  و گویا قرار است همایشی را برگزار کند. بنابراین درست  فضایی که در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری بوجود آمد  در حال تکرار است. 
به هر شکل به نظر می‌رسد که اصولگرایان باید تکلیف خود را نسبت به این مساله روشن کنند و از جزیره‌ای عمل کردن دوری کنند و افراد ملزم شوند تا نسبت به تصمیماتی که در سطوح بالایی صورت می گیرد متعهد باشند و سلسله مراتبی بوجود آید که با تدبیر و به طور منطقی فضای کشور رصد شده و برنامه ای منسجم و منظم طراحی شود. در این باب مشکل آدم‌های خودسر در جریان اصولگرایی به قوت خود باقی است و برگزاری همایش دلواپیسم یکی از همین موارد بود که چندی پیش عده ای »خود مجتهد پندار» بوجود آوردند.  

البته اصولگرایان با مشکلات عدیده‌ دیگری روبرو هستند که به نظر می‌رسد باید به آنها توجه جدی صورت گیرد تا شاهد پاس گل‌ها متعدد از سوی این جریان به حریف نباشیم. اصولگرایان در برهه حساسی از حیات سیاسی خود به سر می‌برد و چالش جدی آنان وحدت و انسجام جناحی است که بایستی در بلند مدت برای آن برنامه ریزی شود و به آن توجه جدی صورت گیرد. تحرکات اصولگرایی نیز در این عرصه چندان ملموس نیست و این جریان را منزوی ساخته است که این موضوع در آینده مشکل‌زا خواهد شد و باید اصولگرایان در کوتاه مدت نشان دهند که فعال هستند و در همین راستا نیروهای خود را گردآورده و منسجم نمایند.





تاریخ : چهارشنبه 93/2/31 | 5:22 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • ظاهر