«امام آمد!» این بود خوشایندترین مژدهی زمستان پنجاه و هفت. این بود نویدی گواراتر از بهار، که سرمای بهمن ماه را به گرمی روزهای شهریور پیوند میزد و طعم خوش سیبهای تجلّی را به حلق درختان خشک میچشاند.
با آمدنش، بهار خانه هامان را در زَد و شکوفه ها، درختانِ خشک را عروس کردند؛ قطره ها، راه اقیانوس را یافتند و به بیکرانهی آن پیوستند. تاریخ، این تماشاگر همیشه ی پیکار زورمندان و ضعیفان، بی همتایی او را فریاد زد و اندیشه، این مونس هماره ی آدمی، به ژرفای او متحیرانه درنگریست…
این، او بود که ابراهیم وار، تبر به دوش گرفت و بُت های زمانه را در هم شکست. هم او بود که آتش ستم را بَر ایمان گلستان ساخت. هم او بود که با قیامی چنین، کره ی زمین را عکسِ جهتِ چرخشِ همیشگی اش چرخاند و آفتابِ وجودش، تابشی دیگرگونه را بر سرزمین پهناور ایران آغاز کرد. هم او بود که آمدنش، مدینه را فرا یاد میآورد و روزهای آغازین حضور پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم را. هم او بود که کالبد مردهی زمان را «روح اللّه» شد و مقتدای مردمانی از حقیقت «فَانَّ حِزْبَ اللّهِ هُمُ الْغالِبُونَ». هم او بود که باوراند، «دیو چو بیرون رود فرشته درآید.» را.
وقتی که آمد، «تُعِزُّ من تَشاء» معنا گرفت و سینه های مردم، پر از هوای پاک «هیهات من الذلة» شد. او که آمد، «عاشورا» در رگهای قیام، خون تازه دمید و سراسر ایران، «کربلا» شد. هر که بت در آستین داشت، رسوا شد و هر که را«لباسُ التَّقوی» به بَر بود، عزّت یافت.
یعقوبهای انتظار، آن روز به استقبال یوسف خود آمده بودند؛ با دسته های گل و دلهایی مشتاق تا طعم خوش «جاء الحق و زهق الباطل» را حس کنند.
اکنون، ایران یاد خوش روزهای پرطروات «روح اللّه» را زنده نگه میدارد.
درباره وب
فال حافظ
رتبه الکسا
ویژه اسلایدتم
لینک دوستان
برچسبها وب
ساعت
تاریخ : شنبه 92/11/12 | 3:40 عصر | نویسنده : ذبیح الله محمدی بردبری | نظرات ()
آخرین مطالب
جستجو
پیوندهای روزانه
ذکر ایام هفته
ربات مترجم
آرشیو مطالب
حامیان اسلایدتم
امکانات وب
بازدید امروز: 26
بازدید دیروز: 10
کل بازدیدها: 82148