وبلاگ :
بردبري
يادداشت :
حصري که واجب بود
نظرات :
0
خصوصي ،
33
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
نازنين
تو خوش باشي
براي من
همين بد بودنم، خوبه...
پاسخ
يک مو به تن ازعشق تو آزاد ندارمازخويش ، گرفتــــــارتري ياد ندارم گربند ز پـــــايم بگشايي ، ندهد سودســــوداي ِرهايي ز توصيّاد ، ندارم درعشق، تفاوت نکند شادي و اندوههرگزنخورم غم ، که دل ِشاد ندارم چندي ست که ازجور،نگه داشته اي دستپنــــــداشتــــه اي طاقتِ بيداد ندارم درديده ي پُرنم بنشين، يا دل ِخونينمعـــذورم اگــــــرخانه ي آباد ندارم گفتم که فتد زلفِ تويک روز به چنگمافسوس کـــه در دست بجزباد ندارم با کوهِ غم ِعشق،چه تدبيرتوان کردفـــرهـــاد نيَم ، تيشه ي فولاد ندارم شد جوروجفايت زدلم پاک فراموشجزمهر و محبّت ز تو در ياد ندارم