• وبلاگ : بردبري
  • يادداشت : حصري که واجب بود
  • نظرات : 0 خصوصي ، 33 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امروز

    نه آغاز و نه انجام جهان است

    اي بس غم و شادي

    که پسِ پرده نهان است

    گر مردِ رهي غم مخور از دوري و ديري

    داني که رسيدن هنرِ گامِ زمـــان است...

    دردا و دريغا که در اين بازيِ خونين

    بازيچه ي ايام "دل آدميان" است...

    "هوشنگ ابتهاج (سايه)"

    پاسخ

    تو نيستي هوا سربي است از آسمان شهر باران سنگ مي بارد. تو نيستي و همه ي دلتنگي ها با من است. بايد براي به تو رسيدن قد بکشم!نبودت را چگون تاب بياورم وقتي بي تو آماج پريشانيم، بغضم به وسعت هستي است به تلخي لحظه هاي بي تو بودن!لحظه ها بي تو نمي گذرند ، آوار مي شوند اين پريشاني و تشويش اين روزهاي بي تو ، روز بيداد است بر عاشق ترين چشمي که در جست و جوي توست!آسمان ابري است ، باراني است.بي تو آسمان دل من ابري تر پرباران تر، شانه هايت کو تا گريه کنم ؟ بي تو چون تنها ترين درخت، اسير تازيانه ي طوفانم، پريشان و بي قرار، کجاست دستي که آرامش جهان را به جان من پيوند مي زند؟