• وبلاگ : بردبري
  • يادداشت : اولين و آخرين باري که‎حسن روحاني کتک خورد!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احمد 

    تا تو بودي در شبم، من ماه تابان داشتم
    روبروي چشم خود چشمي غزلخوان داشتم

    حال اگر چه هيچ نذري عهده دار ِ وصل نيست
    يک زمان پيشآمدي بودم که امکان داشتم

    ماجراهايي که با من زير باران داشتي
    شعر اگر مي شد قريب پنج ديوان داشتم

    بعد تو بيش از همه فکرم به اين مشغول بود
    من چه چيزي کمتر از آن نارفيقان داشتم؟!

    ساده از «من بي تو مي ميرم» گذشتي خوب من!
    من به اين يک جمله ي خود سخت ايمان داشتم

    لحظه ي تشييع من از دور بويت مي رسيد
    تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!